“توانایی حل مسئله را در دانش آموزان می توان از طریق شیوه های درست برخورد با مسئله افزایش داد.”

 

در این جا به توضیح روش حل مسئله دروزیلا و گلد فرید به نقل از گلد فرید و دیویسون ترجمه احمد علوی آبادی (۱۳۷۱) به لحاظ توافق عمومی بر سر عملیاتی که در حل مسئله پیشنهاد داده‌اند پرداخته می شود:

 

“روش حل مسئله به صورت فرایندی رفتاری تعریف شده است که در صورت شناختی یا آشکار انواع پاسخ های بالقوه مؤثر را به موقعیت های مشکل آفرین ارائه می‌کند و احتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از میان این راه حل های مختلف افزایش می‌دهد . و از بسیاری جهات آموزش شیوه حل مسئله را کمک به فرد برای ایجاد یک آمایه یادگیری تلقی کرد (هارلو۱۹۴۹[۱۰])و ‌به این ترتیب احتمال مقابله مؤثر فرد با طیف گسترده ای از موقعیت ها را افزایش داد. در این عرصه می توان آموزش شیوه حل مسئله را شکلی از آموزش کنترل خود یا استقلال دانست . تفاوت اساسی این دو در این است که در شیوه حل مسئله جنبه‌های اساسی تکنیک (یعنی شیوه های حل مسئله) بدون آگاهی قبلی از مؤثر ترین پاسخ انجام می پذیرد. در صورتی که در روش معمولی کنترل خود آن پاسخی که باید کنترل شود قبلا” انتخاب شده است.”(گلد فرید و مرباوم۱۹۷۳)

 

هدف اصلی شیوه حل مسئله تعیین مؤثر ترین بدیل است . که می توان به دنبال آن از سایر عملیات کنترل شخصی سود جست تا مراجع به عمل کردن در مسیری که برگزیده شده است برانگیخته شود و به آن ادامه دهد. ‌بنابرین‏ حل مسئله به مرحله حیاتی اولیه ای در فرایند کلی تر کنترل خود بدل می شود که اغلب با عبارت هایی از قبیل استقلال و شایستگی و اتکای به نفس توصیف می شود.

 

‌در مورد هوش هیجانی نیز باید اذعان داشت که:

 

مایر معتقد است :

 

“با وجود این که افرادی را می شناسیم که اصطلاح (آموزش هوش هیجانی ) را به کار می‌برند ، ولی صحبت ‌در مورد آموزش دادن یک نوع هوش کار بی اهمیتی است . اگر هوش هیجانی شبیه به دیگر توانایی‌های انسان باشد که تا حدودی به طور ارثی و ژنتیک و تا حدی به وسیله محیط زندگی فرد پدید می‌آید ، بهتر است که به جای آموزش هوش هیجانی درباره آموزش دادن دانش هیجانی صحبت شود و این بسیار مفید خواهد بود .”او در ادامه با به کار بردن مقیاس در این زمینه می نویسد:

 

“ما از کسی نمی پرسیم آیا می توانی هوش ریاضی یاد بگیری یا نه ؟ بلکه از او سئوال می‌کنیم می توانی جبر و مثلثات یادبگیری یا نه؟”(اپستین صفایی ۱۳۸۰-به نقل از صالحی ۱۳۸۱)

 

مهارت های در منزل و با تعامل خوب والد- کودک شروع می‌گردد. والدین به کودکان کمک می نمایند که هیجانهای خود را تشخیص داده آن ها را نام گذاری کنند و اینکه به احساسات خود احترام بگذارند و شروع کنند آنهارا به موقعیت های اجتماعی ارتباط دهند . این جریان ممکن است کمابیش در هر خانه ای موفقیت آمیز باشد.(به نقل از رباط سرپوشی۱۳۸۵)

 

هوش هیجانی به طور مستقیم برای حیطه گسترده ای از مشکلات هیجانی ریشه دار در تجربه میان فردی ودرون فردی می‌تواند به کار رود.(سالوی و مایر ۱۹۹۷)

 

تحقیقات مختلف نقش هوش هیجانی را در زمینه‌های مختلف مانند پیشرفت تحصیلی ، موفقیت در شغل ، رضایت از زندگی وغیره نشان داده‌اند. نتایج پژوهش حاضر می‌تواند برای مشاوران تحصیلی و روان درمانگران خانواده ، مفید باشد. این افراد با اطلاع از هوش هیجانی خانواده و فرزندان و ارتباط آن ها در کمک به مراجعین و پیشگیری از اختلالات و مشکلات هیجانی نظیر آلکسی تیمیا بهتر می‌توانند عمل نمایند . به خصوص این که هوش هیجانی تابع یادگیری نیز می‌باشد. آموزش و پرورش که بعد از خانواده بیشترین اوقات کودکان و نوجوانان در آنجا سپری می شود ، می‌تواند در برنامه ریزی درسی ، با شناسایی هوش هیجانی خانواده و فرزندان و ارتباط آن ها با یکدیگر بتوانند الگوهای رفتاری مناسبی را ایجاد نمایند.

 

 

لذا هدف از این پژوهش این است که بدانیم تا چه حد میتوان بین سبک‌های حل مسئله و هوش هیجانی والدین و فرزندان آن ها ارتباط پیدا کرد . و آیا می شود که فرزندان نوع انتخاب سبک‌های حل مسئله و مشکلاتشان را از والدینشان می آموزند؟

 

‌هدف‌های‌ تحقیق:

 

هدف کلی از این تحقیق عبارت است از :

 

بررسی رابطه سبک‌های حل مسئله و هوش هیجانی شاگردان با سبک‌های حل مسئله و هوش هیجانی اولیائشان.

 

اهداف جزئی در این تحقیق عبارت است از:

 

    • بررسی رابطه سبک‌های حل مسئله شاگردان با سبک‌های حل مسئله اولیائشان.

 

    • بررسی رابطه هوش هیجانی شاگردان با هوش هیجانی اولیائشان

 

    • بررسی تفاوت میان سبک‌های حل مسئله دختران و پسران.

 

  • بررسی تفاوت میان هوش هیجانی دختران و پسران

 

فرضیه های و سئوالات تحقیق :

 

فرضیه کلی:

 

بین سبک‌های حل مسئله و هوش هیجانی شاگردان با سبک‌های حل مسئله و هوش هیجانی اولیائشان رابطه وجود دارد.

 

فرضیه های جزئی :

 

    1. بین سبک‌های حل مسئله شاگردان ‌و سبک‌های حل مسئله اولیائشان رابطه وجود دارد.

 

    1. بین هوش هیجانی شاگردان و هوش هیجانی اولیائشان رابطه وجود دارد.

سئوالات تحقیق به قرار زیر است:

 

    1. آیا بین سبک‌های حل مسئله دختران و پسران تفاوت وجود دارد؟

 

  1. آیا بین هوش هیجانی دختران و پسران تفاوت وجود دارد؟

 

تعاریف مفاهیم و اصطلاحات:

 

تعاریف نظری:

 

حل مسئله:

 

شیوه حل مسئله راهبردی مفیدو مؤثری است برای رویارویی با مشکلات موقعیتی که به صورت فرایندی رفتاری تعریف شده است و به شکل واضح یا شناختی انواع پاسخهای بالقوه مؤثر به موقعیت مشکل آفرین را نشان می‌دهد واحتمال انتخاب موثرترین و بهترین پاسخ را از میان راه حلهای مختلف افزایش دهد.(دروزیلا و گلد فرید ۱۹۷۱ /سیف ۱۳۷۴)

 

هوش هیجانی :

 

هوش هیجانی عبارت است از توانایی پردازش اطلاعات هیجانی که شامل درک، فهم و مدیریت هیجانی بوده و با بیان دیگر ظرفیت و توانایی خلق ، نتایج مثبت در روابط خود و دیگران می‌باشد.(مایر ۱۹۹۷به نقل از اکبر زاده ۱۳۸۳)

 

اولیاء :

 

عبارت است از افرادی که اغلب به صورت زوج یعنی زن و مردی می‌باشند که مسئولیت نگهداری و پرورش و تربیت کودک ویا کودکانی را بر عهده دارند.

 

شاگردان:

 

دانش آموزانی که در حال تحصیل در سال ۹۰-۹۱ می‌باشند.

 

تعاریف عملی :

 

حل مسئله:

 

حل مسئله شامل نمراتی است که فرد در مقیاس تست هپنر و کراسکوف [۱۱]کسب می‌کند.

 

هوش هیجانی :

 

هوش هیجانی شامل نمراتی است که فرد درمقیاس تست تراویس.برادبری[۱۲] وجین . گریوز[۱۳] کسب می‌کند.

 

اولیاء:

 

پدر ومادرانی که سرپرستی شاگردان پایه اول راهنمایی را دارند و پرسشنامه های حل مسله و هوش هیجانی را در این تحقیق جواب داده‌اند.

 

شاگردان:

 

منظور دانش آموزان دختر و پسری هستند که در دوره اول راهنمایی در سال تحصیلی ۹۰-۹۱ مشغول تحصیل می‌باشند و پرسشنامه های حل مسئله و هوش هیجانی را در این تحقیق جواب داده‌اند.

 

 

فصل دوم

 

ادبیات و پیشینه پژوهش

 

مقدمه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...