هر چند که موضوع تحقیق در ارتباط با کفار خارجی نیست، اما از آنجا که در منابع اسلامی از کفار حربی فراوان یاد شده و گاهی بر برخی از کفار داخلی، حربی اطلاق شده در این جا لازم است به صورت مختصر به تعریف کفار حربی و کفار معاهد بپردازیم.

 

الف ) کفار حربی

 

« حرب» کلمه ای عربی به معنای جنگ است؛ و اصطلاح « دارالحرب» به کشوری گفته می شود که نه تنها احکام اسلام در آن اعمال نمی شد بلکه آن کشور در حال جنگ یا در صدد جنگ با کشور اسلامی است و از آنجا که چون کافر حربی رفتاری خصمانه با حکومت اسلامی دارد اگر به دارالاسلام بیاید جان و مالش از تعرض مصون نیست، مگر با بستن پیمان و دست برداشتن از رفتار خصمانه خویش، یعنی با ذمه یا در امان در آمدن.با این مقدمه می توان گفت این تصور که کفار حربی می‌توانند به عنوان اقلیتی در کشور اسلامی ساکن باشند، تصوری نادرست است. چرا که لازمه سکونت آنان در کشور اسلامی، التزام به مقررات جامعه اسلامی است و این التزام با حربی بودن او سازگار نیست، چون رفتار خصمانه با التزام به احکام اسلامی تعارض دارد. حتی با فرض سازش نیز می توان گفت کفار حربی امکان زندگی درکشور اسلامی را ندارند، زیرا جان و مال و آنچه متعلق به آنان است از تعرض افراد دیگر مصون نیست.

 

اما از آنجا که وجود کفار حربی در کشور اسلامی امری ممکن است، نکاتی چند ‌در مورد رفتار با آنان بیان می شود :

 

الف. کافر حربی هیچ گونه ارتباطی با دولت اسلامی ندارد، یعنی نه حقوقی در برابر دولت دارد و نه دولت حقوقی در برابر او دارد و از طرفی ورود وی به کشور اسلامی ممنوع است، زیرا هر کافری که در کشور اسلامی قصد اقامت دائم یا موقت داشته باشد باید از دولت اجازه اقامت بگیرد و دولت به فرد حربی که رفتار خصمانه اش تداوم دارد اجازه اقامت در کشور اسلامی را نمی دهد چون کافر حربی باعث ایجاد اختلال در نظم و آسایش عمومی می شود و دولت وظیفه دارد با عوامل فساد و اخلال مبارزه کند. در صورتی که کافر حربی به طور مخفیانه و بدون مجوز وارد کشور اسلامی شود این فرد مصونیتی ندارد و تنها وقتی دولت اسلامی مسئول امنیت جانی و مالی اوست که با دولت قرار داد اقامت موقت یا دائم منعقد کند، در غیر این صورت دولت هیچ گونه مسئولیتی در برابر تعرض به وی ندارد.

 

ب. اسلام به مسلمانان توصیه ‌کرده‌است که با دشمنان خود همچون خود آنان خصمانه برخورد کنند . همه آیاتی که رفتار خصمانه با کفار را توصیه می‌کند،[۶۶] در رابطه با کفار حربی و دشمنان مسلمانان می‌باشد، و توصیه قرآنبه مسلمانان به عدم دوستی با کفار حربی و اعمال رفتاری خصمانه با آن ها به دلیل مقابله به مثل با آن ها ست. در اینجا به برخی از آیات اشاره می‌کنیم:

 

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ … »[۶۷]

 

« ای کسانی که ایمان آوردید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید در حالی که آن ها قطعاً به آن حقیقت که از جانب خدا برای شما آمده کافرند و پیامبر و شما را به خاطر ایمانتان از مکه بیرون می‌رانند…..»

 

« إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ »[۶۸]

 

« قطعاً خداوند شما را از دوستی با کسانی باز می‌دارد که در امر دین با شما جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان راندند و در بیرون راندن شما یکدیگر را پشتیبانی کردند و هر کس آن ها را به دوستی بگیرد آنان همان ستمگران هستند.»

 

ج. در برخی موارد با کفار حربی نیز رفتار انسان دوستانه شایسته است. اسلام در مواردی حتی با فردی که در حال جنگ است توصیه به رفتار انسان دوستانه می‌کند.

 

د. کفاری که در جنگ با مسلمانان هستند خود نیز دارای حقوقی ویژه هستند که « حقوق در جنگ» نامیده می شود و در فقه اسلامی در این خصوص بحث مفصلی وجود دارد که در حوزه این تحقیق نمی باشد.

 

ب ) کفار معاهد

 

کفار معاهد خارجی غیر مسلمانانی هستند که حکومت آنان و یا افراد حکومت با دولت اسلامی یا مسلمانان معاهداتی بسته اند و روابط آنان بر اساس این معاهدات شکل می‌گیرد. این معاهدات محدودیت چندانی نداشته و صرفاً مبتنی بر اصول رفتاری با غیر مسلمان است و حکومت اسلامی موظف است در این گونه معاهدات بر اساس اصول پذیرفته شده اسلامی در رفتار با غیر مسلمانانی که در جنگ با کشور اسلامی نیستند. عمل کند.[۶۹]

 

بند چهارم : قرارداد ذمه

 

۱-۴ – تعریف قرار داد ذمه

 

«ذمه» در لغت به معنی پناه دادن است. در نظام حقوقی اسلام برای ایجاد اتحاد و همبستگی ملی و هم کاری و تعاون بین جامعه اسلامی و ‌گروه‌های غیر مسلمان مستقر در قلمرو حکومت اسلامی قرار داد مخصوصی تحت عنوان«ذمه» پیش‌بینی شده که از نظر ماهیت و آثار حقوقی در مقایسه با پیمان های بین‌المللی عصر حاضر و رفتاری که با بیگانگان و اقلیت ها معمول می‌گردد بسیار جالب توجه است.

 

افراد و ‌گروه‌های غیر مسلمان که خواهان اقامت در سرزمین هایاسلامی می‌باشند می‌توانند با بهره گرفتن از عقد قرار داد «ذمه» از مزایای حقوقی و ازادی های شایسته مقام انسانی آن بهره مند گردند.

 

مقصود اصلی از تشریع این پیمان ایجاد محیط امن و تفاهم و زندگی مشترک و همزیستی مسالمت آمیز بین فرقه های مختلف مذهبی در داخله قلمرو حکومت اسلامی است.[۷۰]

 

روی همین اصل انعقاد قرارداد «ذمه» بر اساس اراده آزاد طرفین و توافق کامل آن ها صورت می پذیرد و از این رو با حقوق و مزایای تحمیلی که در قوانین بین‌المللی معاصردرباره بیگانگان واقعیت ها منظور می‌گردد تغایر کامل دارد.

 

بدیهی است مفهوم آزادی در این مورد بدان معنی نیست که هر فرد غیر مسلمانی بتواند بدون امضاء قرارداد«ذمه» مانند ذمیان در سرزمین های اسلامی زندگی نموده و از حقوق اجتماعی جامعه مسلمین بهره مند باشد زیرا این نوع آزادی در عین این که مستلزم اجحاف و تضییع حقوق مسلمانان می‌باشد اصولاً با هیچ قاعده و قانونی سازگار نیست.

 

منظور از آزادی اراده در برابر حق امضاء قرارداد «ذمه» این است که هر فرد غیر مسلمان که واجد شرایط قرارداد «ذمه» باشد می‌تواند- بی آنکه کوچک ترین اجبار و تحمیلی در میان باشد- در این پیمان مشترک شرکت نماید و یا قلمرو حکومت مسلمین را ترک گفته و به سرزمین دیگری که مایل با قامت در آن می‌باشد هجرت کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...