بهزیستی روانی بر سلامت ذهنی مثبت دلالت دارد (ادواردز،۲۰۰۵). پژوهش ها نشان داده‌اند که بهزیستی روانی یک مفهوم متنوع چند بعدی است (ویسینگ و فان ایدن،۲۰۰۲) که در نتیجه ترکیب تنظیم هیجانی، ویژگی های شخصیتی، هویت و تجارب زندگی به وجود می‌آید (هلسون[۷۹] ،۲۰۰۱).

 

نظریه­ های مربوط به بهزیستی روانشناختی

 

در ارتباط با بهزیستی روانی نظریه­ های ارائه شده است . در ذیل به برخی از این نظریه ­ها اشاره می­ شود .

 

رویکرد خودمختاری[۸۰]

 

‌بر اساس نوشته­ های موجود درمورد انگیزش درونی رایان ، شلدون[۸۱] ، کاسر[۸۲] و دشی (۱۹۹۶) مدل خودمختاری را در ارتباط با بهزیستی روان­شناختی ارائه دادند . برطبق این مدل ، سه نیاز روانی فطری وجود داردکه عبارتند از خودمختاری[۸۳] ، شایستگی[۸۴] و پیوستگی[۸۵] ، برطبق این تئوری، ارضاء این نیازهای روانی فطری پیش ­بینی­کننده اصلی بهزیستی روانی است.به طور اختصاصی­تر این مدل پیش ­بینی می­کندکه به دنبال کردن اهداف درونی (مانندرشدشخصی ، خودمختاری ، ترقی دیگران و جامعه) احساس عمیقی از رضامندی را برای شخص تدارک می­بیند درحالی که به دنبال کردن اهداف بیرونی (مانند موقعیت مالی ، جذابیت بدنی و شهرت اجتماعی) چنین خوشنودی را موجب نمی­ شود (اوشی ، ۲۰۰۰).

 

رویکرد اهداف[۸۶]

 

محققان رویکرد اهداف سعی ‌می‌کنند ، تفاوت­های فردی و تغییرات رشدی در نشانه­ های بهزیستی روانشناختی را توجیه کنند(اوشی،۲۰۰۰).این مدل اهمیت اهداف و ارزش‌ها در بهزیستی روانی را مورد تأکید قرار داده ، اظهار می­دارد از آنجایی که افراد در اهداف و تمایلات با هم متفاوت هستند ، آنچه باعث خوشنودی و رضامندی آن ها می­ شود نیز متفاوت است . درحمایت از این رویکرد دینرو فیوجیتا [۸۷](۱۹۹۵) دریافتند منابعی که باعث نزدیکی خود به اهداف خود شده و آن ها را به نتیجه می­رساند همان منابعی است که تأثیر عمیق و بنیادی بر بهزیستی آن ها دارد (دینر ،۲۰۰۰).

 

رویکرد شخصیت و خلق

 

برطبق این رویکرد ، فرایندی که به واسطه آن افراد تجارب هیجانی خود را بیاد می ­آورند و تجربه ‌می‌کنند ، از فردی به فرد دیگر متفاوت است و بستگی به خلق و شخصیت آن ها دارد . برای مثال کوستا و مک­کری نشان دادند برون­گرایی و روان­رنجورخویی ، دورگه اصلی شخصیت ، باعث تمایل طبیعی افراد به واکنش مثبت یا منفی دربرابر حوادث و رویدادها می­ شود ( دینر، ۲۰۰۰) .

 

رویکرد روانی

 

چیک سنت میهالی (۱۹۹۰) تئوری روانی را در ارتباط با بهزیستی روانی ارائه کرد . او دریافت شرایطی که موجب خرسندی می­گردد به تجربه روانی مربوط می­ شود . روانی حالتی از تمرکز است که طی آن ، فرد به طور کامل جذب یک فعالیت می­ شود درحالت روانی عمل فرد بی­زحمت و روان است .حداکثر خرسندی زمانی ایجاد می­ شود که فرد چالش­های تکلیف را با مهارت ­ها و شایستگی­های خود برابر یا همتا بداند، چالش بهینه با سطح مهارت فعلی فرد ، موجب روانی می­ شود (مارشال ریو[۸۸]،۲۰۰۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۱).

 

رویکرد سازگاری[۸۹]

 

برطبق این رویکرد،مردم با گذشت زمان،با حوادث خوب وبد سازگارمی­شوندبطوریکه­این شرایط ،به مدت طولانی سلامت ذهنی آن ها را تحت­تأثیر قرار نمی­دهد. بریکمن[۹۰] و کمپل[۹۱](۱۹۷۱)(ایده یکنواخت بودن خوشی)[۹۲]را مطرح کردند . برطبق آن ایده ،مردم هرگز قادر نیستند به مدت طولانی خرسند باشند؛به خاطر اینکه آنهابا شرایط خوب و بد سازگار می­شوندو به حالت خنثی بودن خوشی برمی­گردند. در حمایت از این نظریه بریکمن ، کواتز[۹۳] ، بولمن[۹۴] (۱۹۷۸) دریافتند که اشخاصی که در قرعه­کشی برنده می­شوند نسبت به گروه مقایسه به طور معنی­دار شاد نیستند و افرادی که دارای معلولیت­های شدید هستند به اندازه­ای که ما انتظار داریم غمگین نمی­باشند. همچنین سیلور[۹۵](۱۹۸۲)دریافت که اشخاصی که در یک حادثه دچار معلولیت جدی شده بودند در ابتدا خیلی غمگین و آشفته­اند اما در یک زمان کوتاه دوباره شادی خود را به دست می ­آورند (دینر،۲۰۰۰).

 

رویکرد تعادل پویا[۹۶]

 

رویکرد تعادل پویای هدی[۹۷] و ویرینگ[۹۸](۱۹۹۲)پیش ­بینی می­ کند که حوادث خوب و بد زندگی مردم را شاد یا غمگین می­ کند ولی باگذشت زمان، مردم به خط پایه­ای[۹۹] که توسط خلق و شخصیت آن ها تعیین می­ شود برمی­گردند. در مدل تعادل پویا، ایده یکنواخت بودن خوشی با نظریه خلق و شخصیت ترکیب شده است. مدل تعادل پویا به طور کامل توسط داده ­های تجربی مورد حمایت قرار نگرفته است. زیرا مردم کاملا با بیکاری و فقر شدید سازگار نمی­شوند(دینر ،۲۰۰۰).

 

پیشینه داخلی

 

جعفرنژاد و همکاران(۱۳۸۴)به بررسی رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت، سبک‌های مقابله با تنیدگی و سلامت روانی پرداختند. . نتایج نشان داد که ۱- میان عامل‌های روان رنجورخویی، پذیرش و برون گرایی با سلامت روانی رابطه معنی دار وجود دارد؛ ۲ – میان سبک‌مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار با سلامت روانی رابطه معنی دار وجود دارد، در حالی که میان سبک مقابله ای اجتنابی و سلامت روانی رابطه ای وجود ندارد؛ ۳- میان عامل‌های پذیرش، وظیفه شناسی، برونگرایی و سازگاری با سبک مقابله ای مسئله مداررابطه مثبت معنی ‌دار وجود دارد، و ۴- از متغیر سبک‌های مقابله ای دو سطح و از متغیر پنج عامل شخصیت تنها یک سطح در پیش‌بینی متغیر سلامت روانی سهیم هستند. در نهایت، پژوهش نشان می‌دهد که صفات شخصیتی و سبک‌های مقابله ای آزمودنی‌ها به طور معنی داری با سلامت روانی آن ها ارتباط می‌یابد.

 

بصیری مقدم و همکاران(۱۳۸۵) به بررسی ارتباط بین نوع شخصیت با سلامتی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی گنابادپرداختند.ونتایج آن ها ارتباط مستقیم معنی‌داری را بین نستوهی و سلامتی و همچنین ارتباط معکوس معنی‌داری بین درونگرایی و سلامتی ،روان پریش‌خویی و سلامتی ،روان رنجورخویی و سلامتی ،نشان داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...