برای مثال در ارتباط مکمل (بالغ به بالغ) اطلاعات به خوبی مبادله می شود. ارتباط کودک با کودک برای افراد در جهت لذت بردن از ارتباط ما با یکدیگر ضروری است. ارتباط متقاطع زمانی وجود دارد که به عنوان مثال یکی از طرفین پیامی شبیه ‌به این را می‌فرستند برای صبحانه چی می خورید (بالغ به بالغ ) و دیگری پیام به شمــا چه مربوط است را می فرستد (کودک به والد) ( نلسون – جونز[۵۶] ، ۲۰۰۱). ارتباط های مکمل به دنبال نظم طبیعی روابط سالم ظاهر می شود سپس زمانی ارتباط مکمل است که پیــام ارسالی از یک حالت من به دریافت پیام مورد نظر از جانب فرد دیگر منجر می شود.

 

هنگامی که دو فرد با هم تعامل سالم ندارند و پشت به هم می‌کنند یا بر سر یکدیگر فریاد می کشند، ارتباط آن ها متقاطع است. ارتباط متقاطع زمانی رخ می‌دهد که پاسخ ارائه شده با محــرک ارتباطی همخوانی ندارد و گوینده انتظار آن پاسخ را نداشته باشد (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۵).

 

نظریه یادگیری اجتماعی بندورا[۵۷]:

 

بندورا(۱۹۹۸؛ به نقل از احدی و جمهری ،۱۳۸۰). عقیــده دارد که انسان موجود اجتماعی است و رفتار او باید در پرتو روابط اجتماعی بررسی شود. یادگیری های پیچیده انسان غالباً از طریق مشاهده مستقیم رفتار دیگـــران نظیر والدین، معلمان، همسالان، صحنه های فیلم و… شکل می گیـــرد.

 

مدل‌های ارتباطی

 

۱-مدل ارسطو: ارسطو اولین دانشمندی بود که برای ارتباط مدلی را پیشنهاد کرد. به نظر ارسطو هر ارتباطی دارای سه عنصر گوینده، گفتار و مخاطب می‌باشد (محسنیان راد ،۱۳۸۴).

 

۲– مدل هارلود لاسول[۵۸]: مدلی را که لاسول (۱۹۴۸؛ به نقل از میر محمد صادقی،۱۳۸۳) بیان کرد تحت عنـوان مدل خطی از آن یاد می شود، که این مدل متشکل از پنـج پرسش بود که مجموع کنش هایی که ارتباط را تشکیل می‌دهند توصیف می کرد: ۱- چه کسی ؟ ۲- چه می گویــد؟ ۳- به چه کسی می‌گوید؟ ۴- در چه کانالی ؟ ۵- با چـه تاثیری؟

 

کلاود و ویور[۵۹](۱۹۴۹؛ به نقل از میر محمد صادقی،۱۳۸۳) با افزودن پارازیت ‌به این مدل، مدلــــی را ارائه کرد که در آن ارتبـــاط عبارت بود از انتقال و جریان یافتن اطلاعات از منبـع به مقصد . در این مدل پارازیت به هر چیزی اطلاق مــی شود که مانع انتقال و جریان یافتن اطلاعات از منبــع به مقصد می شد.

 

۳-مدل دیوید برلو[۶۰]: دیوید برلو(۱۹۶۰) مدل ارتباطی ارائه کرد که دارای چهار جزء اصلی به قرار زیر می‌باشد:

 

۱- منبع (فرستنده):

 

فرستنده یا منبع ، آغازگر جریان ارتباطی است. فرستنده افکار ذهنی خود را به صورت پیام در می آورد و آن را انتقال می‌دهد(الوانی،۱۳۷۰).

 

پنج عامل مهارت های ارتباطی، نگرش هــا، شناخت و موقعیت در سیستم اجتماعی- فرهنگی ‌در مورد فرستنده منظور می شود که به توضیح آن ها می پردازیم:

 

الف)مهارت های ارتباطی: شامل مهارت در خواندن، شنیدن، نوشتن، گفتن، تعقل یا تفکــــر است.

 

ب)نگرش ها: که عبارت است از قضاوت ها و ارزش ها مثبت یا منفــی ما به تمام امور انسان ها و پدیده‌های محیطی که ناشی ازاطلاعات، دانش و تجربیات قبلی است (میرکمالی، ۱۳۸۴).

 

ج) شناخت: سطح شناخت نسبت به یک موضوع، به توانایی ما جهت برقراری ارتباط تاثیر می‌گذارد.

 

د)موقعیت: موقعیت در سیستم اجتماعی- فرهنگی افراد وابسته به طبقات اجتماعی گوناگون به اشکال متفاوتی ارتباط برقرار می‌کنند (محسنیان راد،۱۳۸۴).

 

۲- پیام:

 

در الگوی برلو، موضوعی را که فرستنده سعی دارد به گیرندگان انتقال دهد پیام می‌گویند.

 

الوانی (۱۳۷۰) پیام را این گونه تعریف می‌کند: پیـام عبارت است از شکل عینی شده مفهوم ذهنــی فرستنـــده (الوانی،۱۳۷۰). هر پیام دارای سه جنبه مهــم اســت:

 

الف) رمزها یا کدهای پیام:که شامل نشانه های طبیعی ، تصویری و نمادها می‌باشد.

 

ب)محتوای پیام[۶۱] :که شامل مطالب درون پیام است که به وسیله منبع برای بیان هدف او انتخاب شده است.

 

ج) روش ارائه پیام[۶۲]: که عبارت است از تصمیم هایی که منبع ارتباطی ، برای انتخاب و تنظیم و ترتیب کدها و محتوا می‌گیرد (الوانی،۱۳۷۰).

 

۳- کانال:

 

یک ساز و کار حسی، چون شنیدن، دیـدن و لمس کردن می‌باشد و فرستنده از طریق کانال، پیام خود را به گیرنده ارسال می‌کند.

 

۴-گیرنده:

 

گیرنده یا مقصد ارتباطی، فردی است که پیام را دریافت نموده و از آن استنباطی حاصل می‌کند. پنج عامل مهارت های ارتباطی، نگرش ها، شناخـــت و موقعیت در سیستم اجتماعی، فرهنگی ‌در مورد گیرنده نیز باید منظور گردد (محسنیان راد، ۱۳۸۴).

 

۴- مدل بدیانز[۶۳]: این مدل توسط پرداختچی در سال ۱۳۷۳ به فارسی ترجمه شده است. این مدل دارای ۷ جزء اصلی به قرار زیر است:

 

الف) تصویر یا اندیشه برقراری ارتباط که در ذهن فرستنده وجود دارد.

 

ب) کدگذاری[۶۴]: به رمز در آوردن، یا به علایم تبدیــل کردن اطلاعات مذکور است. در این مرحله از فرایند ارتباطات، فرستنده، پیام خود جهت انتقال را به یـک سری علایم یا نماد های قابل فهم برای گیرنده تبدیل می‌کند.

 

ج) انتقال پیام: که می‌تواند به صورت شفاهی، کتبــی با ژست ها و حرکات بدنی و چهره انجام گیرد.

 

د) دریافت پیام: یعنی دریافت نمادها و علایم منتقل شده توسط گیرنده (مخاطب) که یکی از شـروط اساسی برقراری ارتباط است.

 

ه) کدبرداری[۶۵]: در این مرحله از فرایند ارتباطات عمل کشف رمز توسط گیرنده انجام می‌گیرد. بر اساس معلومات، دانش و آموخته های قبلی، تصویر ذهنی که از امور دارد، این مرحلـه را انجام می‌دهد.

 

و) درک و فهم پیام: هرچه درک و فهم گیرنده نزدیک تر به منظور دایره فرستنده پیام باشد، ارتباطات اثربخش تر انجام شده است.

 

ی) بازخورد[۶۶]: یک نوع پاسخ گیرنده به فرستنده پیـــام است در سایه چنین پاسخی فرستنــده به طور کامـل، درک یا عدم درک پیام توسط گیرنده را خواهد فهمید. حلقه بازخورد، نشانه دو طرفه بودن جریان ارتبـاط است (پرداختچی، ۱۳۷۳).

 

۵- مدل مفهومی هارجی و مارشال: هارجی، مارشـــال[۶۷] و دیسکون[۶۸] و دیگران (۱۹۹۳؛ سجادی پور، ۱۳۸۶) یک مدل ارتباطــی را بر نظارت آرگایل[۶۹] معرفی می‌کنند که در آن اعتقاد بر آن است که ۶ عنصر یک تعامل بین فردی ماهرانه دخالت دارند که این شش عنصر عبارتند از: ۱- بافــت مشخص وضعیت ۲- هدف ۳- فرایندهای میانجی ۴- پاسخ ۵- بازخورد ۶- ادراک.

 

انواع ارتباط

 

دو نوع ارتباط وجود دارد: ۱- ارتباط کلامی[۷۰] ۲- ارتباط غیر کلامی[۷۱]

 

ارتباط کلامی و غیر کلامی دو عنصر مهـم در آموزش مهارت های ارتباطی محسوب می‌شوند که عناصر کلامی ارتباط شامل آن وجهی از ارتباط هستند که اختصاص به محتوای کلامی (یعنی آن چیزی که به زبان می آوریم) و فرایند بیان کلامی مربوط می‌شوند و عناصر غیر کلامــی ارتباط به جنبه هایی غیر از محتوای کلامی و فراینــد بیان کلامی مربوط می‌شوند (سازمان بهداشت جهانـی، ۲۰۰۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...